بیوگرافی رضا شفیعی جم بازیگر:
بیوگرافی رضا شفیعی جم بازیگر
رضا شفیعی جم متولد ۹ تیر ۱۳۵۰ در تهران و بازیگر سینما و تلویزیون است.
او دانش آموخته ی رشته گرافیک می باشد که از مسیر نقاشی و تابلو کشیدن در ۱۶ سالگی وارد عرصه ی بازیگری شد .
پدرش بازنشسته ارتش و اصالتا تهرانی و مادر مرحومش معلم و اصالتا کرد کرمانشاهی بود.
او یک برادر بزرگتر و یک خواهر کوچک تر از خودش دارد.
شروع با نقاشی:
کار هنری را با نقاشی و کشیدن تابلو از چهره (پرتره) شروع کرد و از دوران مدرسه
تقلید صدا هم میکرد و همین زمینه ی کار هنری او برای آینده را هم فراهم کرد.
خدمت سربازی:
در زمان سربازی در مهد کودک وابسته به سپاه معلم نقاشی بود اما مدتی بعد به علت
پرکار بودن تیروئید و مشکلات سخت بیماری اش از خدمت معاف شد.
شروع فعالیت از ۱۶ سالگی :
فعالیت خود را با تئاتر و از ۱۶ سالگی شروع کرد و از همین طریق با رضا عطاران آشنا شد.
او سپس سال ۱۳۶۹ نقش کوتاهی را با فیلم (دو همسفر) به کارگردانی اصغر هاشمی
در کنار هما روستا ، ثریا حکمت و جمشید اسماعیل خانی تجربه کرد.
شهرت :
در سال ۱۳۷۰ که ۲۰ ساله بود با معرفی رضا عطاران وارد مجموعه (ساعت خوش)
مهران مدیری شد و علاوه بر بازیگری و نویسندگی بخشی از کار را نیز بر عهده گرفت.
در سال ۱۳۸۲ با نقش بامشاد در سریال نقطه چین شهرت او بیشتر شد
و با سریال های جایزه بزرگ و شب های برره به خوبی درخشید و محبوب شد.
ازدواج و طلاق:
رضا شفیعی جم سال ها پیش ازدواج کرد که این رابطه در نهایت به طلاق ختم شد
و او مجبور شد تمام درآمد بیست ساله و خانه ی پدری خود را برای مهریه همسرش بفروشد.
رابطه با مهران مدیری:
یکی از واقعیت هایی که باید بگویم این است که من هیچ وقت با مهران مدیری رفیق بوده ام
و معمولا به عنوان یک همکار در کنار ایشان بوده ام و باور کنید من هنوز
نمیدانم خانه ایشان کجاست و شماره تلفنش چند است.
شغل دوم:
من به عنوان شغل دوم نقاشی میکنم و تابلو میکشم ، هرچند ادعایی ندارم
چون معتقد هستم آدم نیمتواند چند هندوانه را باهم بردارد و چند کار را حرفه ای انجام دهد.
موسیقی مورد علاقه و علاقه به خوانندگی:
موسیقی را بسیار زیاد دوست دارم و بیشتر موسیقی های کلاسیک مثل موتزارت ، باخ و بی کلام را می شنوم.
کار های یکسری از گروه های اروپایی و آمریکایی که خیلی فاز مثبت و قشنگ دارد را هم می پسندم.
همچنین دوست دارم خوانندگی را در سطح کلاسیک و اپرا تجربه کنم.
ازدواجی که نشد:
شماره تلفنی که وقتی در گوشیم می بینم خوشحال میشوم همکارم بوده که دوست داشتم با ایشان ازدواج کنم…
البته نمیتوانم اسمش را بگویم چون ایشان ازدواج کردند و زندگی تشکیل دادند و ما قسمت هم نبودیم.
دیدگاهتان را بنویسید