به مجله آقای قاب خوش آمدید.۲۱ مهر ۱۴۰۴
بیوگرافی کامل ستاره اسکندری

بیوگرافی کامل ستاره اسکندری

بیوگرافی کامل ستاره اسکندری

بیوگرافی کامل ستاره اسکندری

در مجله اقای قاب میپردازیم به زندگینامه ، ازدواج و بازیگری ستاره اسکندری

ستاره اسکندری متولد ۱۶ ژوئن ۱۹۷۴ در تربت حیدریه بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی است.

او بیشتر به خاطر بازی در مجموعه های تلویزیونی که از سال ۱۳۷۳ آغاز شد

به ویژه سریال نرگس که پس از مرگ پوپک گلدره در نقش نرگس بازی می کرد ، شهرت دارد.

او در سال ۲۰۰۰ برای بازی در نمایش سعادت لرزان مردمان تیره روز برنده جایزه بهترین بازیگر زن در جشنواره تئاتر فجر شد.

ستاره اسکندری دانشجوی رشته مترجمی زبان بود اما به دلیل فعالیت در تئاتر تحصیل را رها کرد.

وی فعالیت خود را در تئاتر آغاز کرد و سه بار نامزد دریافت جایزه در جشنواره تئاتر دانشجویی شد.

وی کار سینمایی خود را با بازی در فیلم حریف دل عبدالرضا گنجی در سال ۱۹۹۶ آغاز کرد.

او دارای دو خواهر هنرمند به نام های لاله اسکندری و سارا اسکندری می باشد.

ستاره همچنین برادرزاده عبدالحسین اسکندری مجری رادیو و تلویزیون می باشد

و برادر عکاسی به نام سیامک اسکندری دارد.

ستاره اسکندری در مجموعه هایی مانند: نرگس ، فاکتور ۸ ، دندان طلا ، حیرانی ، ماه مهربان

ایستگاه ، حامی و مسافر ری حضور دارد. اسکندری همچنین با بزرگانی چون بهرام بیضایی

محمد رحمانیان و دیوید میر باقری در تئاتر کار کرده است.

مصاحبه با ستاره اسکندری

من ابتدا با آقای ایرج محمدی در اثری به اسم ایستگاه آذر ، تهیه کنندگی آقای ایرج محمدی همکاری کردم

و بعدها ، چند سال بعد ، تجربه موفقی از نرگس را داشتم که تهیه کننده کار نیز بود

بنابراین این بار ، وقتی آنها به من پیشنهاد کار دادند و نقش را توضیح دادند

آنقدر احساس خوبی داشتم که پس از حدود سه سال دوری از تلویزیون ، قبول کردم

که در خدمت این پروژه باشم. از طرفی آقای محمدی کارگردان بود و من او را

به عنوان فیلمنامه نویس که فیلمنامه هایش را دوست داشتم بهتر می شناختم

زیرا دیدگاه انسانی خوبی نسبت به کارش داشت. علاوه بر این ، گروهی از بازیگران و عوامل خوب وجود دارد.

اعتماد به آنان

به یک معنا ، وجود اسم هایی مثل آقای محمدی به عنوان تهیه کننده که متخصص هستند

و در کار خود تجربه دارند ، باعث اعتماد من خواهد شد.

من از تئاتر آمده ام و بعد از آن در تلویزیون بودم و در این سالها حرفه ای کار می کنم.

واقعیت این است که اگر برای من دانش و شهرت وجود داشته باشد

من همه چیز را مدیون تلویزیون هستم. به همین دلیل است که من این حساسیت را دارم

و نمی خواهم اتفاق بدی رخ دهد و بیننده ای را از دست می دهم زیرا برای من بسیار اهمیت دارد.

حتی زمانی از تلویزیون دور می شوم ، خیلی دلم برایش تنگ می شود.

اتفاقاً یکی از بازیگرانی هستم که عاشق رسانه های تلویزیونی هستم.

از طرفی دیگر ، من مردم را دوست دارم و هیچ رسانه ای به اندازه تلویزیون با مردم صمیمی نیست.

من خیلی بدبین نیستم و ترجیح می دهم به افرادی که در محل کارشان می شناسم اعتماد کنم.

سپس من فکر می کنم که فعالیت حرفه ای افراد نتیجه دارد و داستان شما به آنها ختم نمی شود.

حتی اگر در کار آنها بازی نمی کنید ، اما فعالیت آنها را مشاهده می کنید

و در نتیجه هنوز حساسیت آنها را می دانید. از سوی دیگر ، من معتقدم که انسان ها

در اشتباهند و فکر می کنم با یک یا دو اثر ، داستان تلاش های شما از بین نمی رود.

مردم ما بسیار باهوش هستند.

حتی سالها پس از پخش نرگس یا مرگ تدریجی یک رویا ، مردم هنوز مرا به خاطر این چیزها به یاد می آورند.

بالاتر از سیاهی رنگی نیست

احساس می کنم این روزها شجاعت بیشتری به دست آورده ام.

البته وقتی در زندگی چیزهای متفاوتی را تجربه می کنید

مانند مرگ یکی از عزیزان ، دیدگاه شما نسبت به همه چیز تغییر می کند.

این احساس را پس از مرگ عموی بسیار عزیزم ، عبدالحسین اسکندری ، پیدا کردم

که واقعاً به ما نزدیک بود و به نوعی برای ما مقام برادر بزرگتر داشت.

وقتی آنها را از دست دادم ، احساس کردم تلخی را حس کردم.

بنابراین شما دو واکنش نشان می دهید ؛ یا به این فضا بپیوندید و زندگی خود را سیاه کنید

یا به این نتیجه برسید که بالاتر از سیاهی رنگی نیست.

مفهوم زندگی

من زیاد منتظر آینده و رسیدن آن نیستم.

برعکس ۲۰ سالگی ، این روزها برای رسیدن به فردا عجله ای نمی کنم.

در آن زمان به نظر نمی رسید معنی زندگی را درک کنم ، اما در ۴۱ سالگی معنی زندگی

را به خوبی درک کردم و در نتیجه برای رسیدن به فردا عجله ای ندارم

اما در عین حال می دانم فردا چقدر سریع دنبال می شود و گاهی اوقات به خودم می گویم

که چقدر درگیر اعداد هستیم. ما مردمی هستیم که آواز خروس را فراموش کرده ایم

و مدام درگیر اعداد هستیم. در حالی که طبیعت کار خود را انجام می دهد

اما با این اعداد دوست داریم به کمیت و آمار برسیم ، در نتیجه این کیفیت را از دست داده ایم.

من این احساس را دارم که قلب من اکنون جوانتر از دهه ۲۰ است.

با زندگی دوست هستم

احساس می کنم دیگر چیزی برای ترس ندارم.

البته اگر بخواهم صادق باشم ، تنها ترسی که دارم ترس از زندگی است.

البته منظور من نفس مرگ است.

من هنوز با مرگ کنار نیامده ام و دوست ندارم به آن فکر کنم.

من زندگی را بسیار دوست دارم ؛ بوی زندگی را بخصوص دوست دارم و می توانم بگویم

تنها ترسی که دارم مرگ است. تنها در مواجهه با مرگ احساس ناامیدی می کنم

حتی مریض نیستم. من فکر می کنم در بیماری امیدی وجود دارد

اما در مرگ با خودم می گویم: چه لوس. ما خیلی سخت کار کردیم

حالا چه اتفاقی می افتد؟ تا دوباره در این دنیا باشم.

من رابطه بسیار خوبی با لاله و به طور کلی خانواده ام دارم و معمولاً همیشه با هم هستیم

اما من دوست ندارم نظرات خود را به خواهرم یا حتی دیگران تحمیل کنم

فقط به این دلیل که خواهر بزرگتری هستم. هر فردی جهان بینی خاص خود را دارد

که با کسب تجربیات مختلف در زندگی و کارش به آن دست یافته است.

در مقاله ” بیوگرافی کامل ستاره اسکندری ” بیشتر بخوانید …

من و لاله مانند دو دوست صمیمی هستیم درد و دل و حرف زدن یکی

از بهترین اتفاقاتی است که میان ما اتفاق می افتد ، اما هر یک از ما جهان و جهان بینی خاص خود را داریم.

حسرت های زندگی من خیلی کم شده است.

مفاهیم امید ، ایده آل ، پشیمانی و … در طول قرن ها برای ما ایجاد شده است

که به نظر من ما را کمی از اصل زندگی دور کرده و برای من معنای خود را از دست داده است.

من همیشه می خواهم این دیدگاه به زندگی حق همه مردم باشد و چقدر بد است

که مردم در برخی از نقاط این جهان در جنگ هستند و بعضی آواره و کشته می شوند.

کودکانی که واقعاً بی گناه کشته شدند ، و من تعجب می کنم که چرا سیاستمداران

این قتل ها را جدی نمی گیرند. هر کس حق زندگی آرام دارد. نعمت های زیادی

بر روی زمین وجود دارد که همه می توانند از زندگی برابر برخوردار شوند

پس چرا باید این اتفاق بیفتد؟ من همیشه با خودم می گویم چرا آنها از مرگ نمی ترسند

چرا از کشتن آسان کودکان نمی ترسند ، چرا نمی ترسند حق زندگی را به راحتی از دیگران بگیرند.

این موضوعات را نمی توانم باور کنم.

بیوگرافی کامل ستاره اسکندری

 

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

19 + سه =